خلاصه کتاب:
نجلا، دختری از جنوب، در کودکی به نشان یانای درمیآید. اما با تصادف یانای، طبق سنت، به عقد دمیر درمیآید. دمیر که دل خوشی از این ازدواج ندارد، نجلا را در سختیها تنها میگذارد. حالا که نجلا بزرگ شده، بازگشت دمیر با نقشهای همراه است که آرامش نجلا را تهدید میکند.
خلاصه کتاب:
«نسیم» مربی مهدکودکی است که بهطور اختصاصی پرستاری دو کودک پنجساله را بر عهده میگیرد. او وارد خانهای میشود که گذشتهای پر از زخم دارد؛ مادری که رفته، پدری تنها، و دو پسر دوقلوی هجدهساله. یکی از دوقلوها با وجود فاصلهی سنی، دل به نسیم میبازد و از سوی دیگر، پدر خانواده نیز به او علاقهمند میشود. بازگشت ناگهانی مادر، همه چیز را پیچیدهتر میکند…
خلاصه کتاب:
«نارینه» داستانی است از جدال میان غرور و عشق. دختری تنها که در عمارت خانوادهی ناتنیاش جایی ندارد، با آدلان، مردی مغرور و ثروتمند، درگیر میشود. او برای فرار از این فشارها به پرورش ماهی روی میآورد، اما باز هم رد پای آدلان در زندگیاش پررنگ میشود… و کمکم حقیقتی تازه آشکار میگردد.
خلاصه کتاب:
در پی گوهری باش که چشمهایت را روشن کند؛ شاید شیرینیاش تسکینی باشد بر بارانهای دل. از هوسها بگریز، که خیانت راهی به فرزانگی ندارد. جوشان شدهای، آواز بلبل سر دادهای، اما طعم داغ لعلِ هوس حرمتها را میشکند. بازگرد، در توبه را گشودهام.
خلاصه کتاب:
پروفسور انتظام، چهرهای برجسته در دنیای فیزیک، سالهاست که درگذشته و میراث علمیاش به دست خانوادهاش اداره میشود. در ظاهر، همهچیز موفق و پایدار به نظر میرسد، اما در باطن، اختلافات و رازهایی نهفتهاند. حریر، نوهی او، تصمیم میگیرد فردی را وارد زندگیاش کند که میداند مورد پذیرش خانواده نیست. این تصمیم، او را در مسیر تازهای قرار میدهد.
خلاصه کتاب:
زخمی اما زنده تنهایی بر قلبش سنگینی میکند، خاطراتی که مانند خنجر در وجودش فرو رفتهاند، رهایش نمیکنند. اما شاید هنوز فرصتی برای زنده شدن باشد، فرصتی برای ایستادن در برابر گذشتهای که او را به زنجیر کشیده است.
خلاصه کتاب:
زندگی صحنهای از تکرار اجبارهاست. دختری که هر روز طلوعی را تجربه میکند که در نهایت به غروبی غمگین ختم میشود، آیا راهی برای تغییر دارد؟ یا فقط تماشاگر سرنوشت خویش است؟
خلاصه کتاب:
افروز احرار، دانشجوییست که در بیگانگی کامل با زندگیاش بهسر میبرد؛ از نامزد و خانوادهاش گرفته تا رشتهٔ تحصیلیاش، هیچچیز برایش دلپذیر نیست. با وجود نارضایتی عمیق از همهٔ جنبههای زندگی، همچنان در چارچوب قوانین و قواعد رایج حرکت میکند؛ هر روز، نومیدتر از روز پیش، شب را به صبح میرساند.
خلاصه کتاب:
هنوز باورم نمیشه که اون شب، لحظهای کوتاه، نقطهی شروع مسیری بود که منو به جولین رسوند. مردی با حضوری خاص، که مهربونیهاش دل رو میلرزونه و سکوتهاش پر از حرفه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هایکو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.