خلاصه کتاب:
هر قصه ای می تواند درست از کف خیابان سر بلند کند! خیابان هایی که سال های رفته را دیده اند آمد و شد فصل ها را به مشاهده نشسته اند و زورشان هیچ گاه به تغییر آدم ها نرسیده خانواده ها کودک و نوجوانی سالم پرورش داده اند و با دادنش به فضایی بیرون از خانه جوانی یاغی شده و دور از آداب تحویل گرفته اند. ارزشها مبدل شده اند به ضد ارزش ها و تربیت های درون خانگی، راه به جایی نبرده است. چه کسی مقصر است؟
خلاصه کتاب:
در مـورد دخـتری بہ اسـم نیـلای که نخبـہ جهانـیہ و خیـلی از جاسـوس های آمریـکایی دنبـال از بیـن بردنـ نیـلایـن!
یکـی از ایـن جاسـوس ها سایـس ..
فقـط با ایـن تفاوت کہ سایـه دنبـال انتقـام عشق سـیاه قدیـمیش از نیـلایہ..
تو ایـن انتقـام گیـری سایـہ با حامـی پسـر مغرور و سـردی کہ از نیـلای متنفـره دوسـت میـشہ
ولیـ نیـلای باهوشـ تر ای ایـن حرفاست. . .
و توی همیـن گیـر و دار نیـلای ناخواسته عاشق حامی میشه
و بـمب یہ اتفـاق بزرگـ کہ نیلای مهری و مجبور میکنه همسـر حامی حصـاری بشہ...
ولـی حامی هنوز دلـش با سایـس ولی .
خلاصه کتاب:
مژده یه دختر معمولیه که داره تو سخترین موقعیت زندگیش ،گذشته اش رو مرور میکنه . از ازدواج اجباریش با پسر دوست پدرش به اسم حمید شروع میکنه که علی رغم اینکه بر خلاف میلش وادار به قبولش شده ،می خواد با چنگ و دندون ..
خلاصه کتاب:
هر قصه ای می تواند درست از کف خیابان سر بلند کند! خیابان هایی که سال های رفته را دیده اند،آمد و شد فصل ها را به مشاهده نشسته اند و زورشان هیچ گاه به تغییر آدم ها نرسیده..
خانواده ها کودک و نوجوانی سالم پرورش داده اند و با دادنش به فضایی بیرون از خانه، جوانی یاغی شده و دور از آداب تحویل گرفته اند..
ارزش ها مبدل شده اند به ضد ارزش ها و تربیت های درون خانگی، راه به جایی نبرده است..
چه کسی مقصر است؟
خلاصه کتاب:
او آمد. با بوسه ای که از این جهان نبود
و نگاهی که سرنوشت را به آتش کشید.
در میان دالان های تاریک توطئه و سکوت،
فقط یک چیز نجاتشان داد"عشق"
عشقی که می سوخت، اما خاموش نمی شد.
اگر دلت می خواهد در دل یک داستان نفسگیر، میان صدای نفس ها، بوسه ها، خیانت ها و نجات ها غرق شوی ،همراه شو با بوسه ی پریزاد ،
بخوان، حس کن، عاشق شو.
خلاصه کتاب:
نجلا، دختری از جنوب، در کودکی به نشان یانای درمیآید. اما با تصادف یانای، طبق سنت، به عقد دمیر درمیآید. دمیر که دل خوشی از این ازدواج ندارد، نجلا را در سختیها تنها میگذارد. حالا که نجلا بزرگ شده، بازگشت دمیر با نقشهای همراه است که آرامش نجلا را تهدید میکند.
خلاصه کتاب:
«نسیم» مربی مهدکودکی است که بهطور اختصاصی پرستاری دو کودک پنجساله را بر عهده میگیرد. او وارد خانهای میشود که گذشتهای پر از زخم دارد؛ مادری که رفته، پدری تنها، و دو پسر دوقلوی هجدهساله. یکی از دوقلوها با وجود فاصلهی سنی، دل به نسیم میبازد و از سوی دیگر، پدر خانواده نیز به او علاقهمند میشود. بازگشت ناگهانی مادر، همه چیز را پیچیدهتر میکند…
خلاصه کتاب:
«نارینه» داستانی است از جدال میان غرور و عشق. دختری تنها که در عمارت خانوادهی ناتنیاش جایی ندارد، با آدلان، مردی مغرور و ثروتمند، درگیر میشود. او برای فرار از این فشارها به پرورش ماهی روی میآورد، اما باز هم رد پای آدلان در زندگیاش پررنگ میشود… و کمکم حقیقتی تازه آشکار میگردد.
خلاصه کتاب:
در پی گوهری باش که چشمهایت را روشن کند؛ شاید شیرینیاش تسکینی باشد بر بارانهای دل. از هوسها بگریز، که خیانت راهی به فرزانگی ندارد. جوشان شدهای، آواز بلبل سر دادهای، اما طعم داغ لعلِ هوس حرمتها را میشکند. بازگرد، در توبه را گشودهام.
خلاصه کتاب:
پروفسور انتظام، چهرهای برجسته در دنیای فیزیک، سالهاست که درگذشته و میراث علمیاش به دست خانوادهاش اداره میشود. در ظاهر، همهچیز موفق و پایدار به نظر میرسد، اما در باطن، اختلافات و رازهایی نهفتهاند. حریر، نوهی او، تصمیم میگیرد فردی را وارد زندگیاش کند که میداند مورد پذیرش خانواده نیست. این تصمیم، او را در مسیر تازهای قرار میدهد.
خلاصه کتاب:
زخمی اما زنده تنهایی بر قلبش سنگینی میکند، خاطراتی که مانند خنجر در وجودش فرو رفتهاند، رهایش نمیکنند. اما شاید هنوز فرصتی برای زنده شدن باشد، فرصتی برای ایستادن در برابر گذشتهای که او را به زنجیر کشیده است.
خلاصه کتاب:
زندگی صحنهای از تکرار اجبارهاست. دختری که هر روز طلوعی را تجربه میکند که در نهایت به غروبی غمگین ختم میشود، آیا راهی برای تغییر دارد؟ یا فقط تماشاگر سرنوشت خویش است؟
خلاصه کتاب:
افروز احرار، دانشجوییست که در بیگانگی کامل با زندگیاش بهسر میبرد؛ از نامزد و خانوادهاش گرفته تا رشتهٔ تحصیلیاش، هیچچیز برایش دلپذیر نیست. با وجود نارضایتی عمیق از همهٔ جنبههای زندگی، همچنان در چارچوب قوانین و قواعد رایج حرکت میکند؛ هر روز، نومیدتر از روز پیش، شب را به صبح میرساند.
خلاصه کتاب:
هنوز باورم نمیشه که اون شب، لحظهای کوتاه، نقطهی شروع مسیری بود که منو به جولین رسوند. مردی با حضوری خاص، که مهربونیهاش دل رو میلرزونه و سکوتهاش پر از حرفه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هایکو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.