خلاصه کتاب:
فرزند حاجآقا ب، بزرگ محله، دختری پرشور و متفاوت است. او برخلاف باورهای پدرش عمل میکند و همین تضاد، ماجراهایی پرکشش و خواندنی را رقم میزند.
خلاصه کتاب:
سه تا دوست سه تا خواهر سه تا دوست واقعی و صد البته شیطون این سه تا دوست باهم توی یه خونه زندگی میکنن اما....
سه نفر دیگه بهشون اضافه میشن که باهم شیطونی کنن و دنیارو با خنده هاشون بترکونن.
خلاصه کتاب:
امیلی، تنها دختر یک کُنت که دنبال یه شریک ازدواج برای به ارث بردن عنوان بود.
و کایل، رهبر شوالیههای مقدس، که درست جلوی امیلی ظاهر شد.
«من به تو نیاز دارم و تو به یه شوهر مناسب نیاز داری.»
دو نفری که قرار بود در طول قرارداد وانمود کنن زن و شوهرن.
اما امیلی در طول ازدواج ساختگیش عاشق کایل شد،
سه سال به سرعت گذشت و قراردادشون تموم شد.
کایل، که به موقع حافظهاش رو از دست داده بود، از سفر برگشت.
«پس اون قرارداد ازدواج رو یادش نمیاد؟»
خلاصه کتاب:
دلوین، دختری که برای فرار از گذشته تاریکش به شهر کوچکی نقل مکان میکند، ناخواسته توجه چهار برادر مرموز و تاثیرگذار را جلب میکند. هر کدام از آنها به روشی خود قصد دارند او را به دست آورند، اما رازی که هر پنج نفر را به هم گره زده، بسیار عمیقتر از یک عشق ساده است.
خلاصه کتاب:
ماهور با روحیهای شاد و پرانرژی، وارد زندگی پسری میشود که سالهاست از شادی فاصله گرفته. او با رفتارهای صمیمی و دلنشینش، تلاش میکند دوباره طعم زندگی را به دل آن پسر برگرداند.
خلاصه کتاب:
شبی زمستانی، خیابانی خلوت، و پسری که با دلخوری از خانهی پدری بیرون زده. در مسیر بازگشت، صدای درگیری او را به سمت کوچهای تاریک میکشاند. مهاجمان با دیدن او فرار میکنند و تنها یک نفر روی زمین باقی میماند. پسر، بیدرنگ او را به خانهاش میبرد. اما وقتی چهرهاش را در نور میبیند، متوجه میشود که آن "پسر" در واقع یک دختر است...
خلاصه کتاب:
اوینا در مسیر کشف حقیقت مرگ خواهرش، متوجه میشود که مادرش، اپینا، چیزهایی را میداند اما از گفتنشان خودداری میکند. حال بد اپینا، سفر به کردستان، و آشنایی با پسری که گذشتهای مشترک با خواهرش دارد، همه اوینا را به سمت واقعیتی میبرند که از تصورش فراتر است.
خلاصه کتاب:
زندگی نیلو همیشه آرام بود، تا اینکه تغییرات عجیبی در وجودش رخ داد—تغییراتی که نمیتوانست توضیحی برایشان پیدا کند. با هر روزی که میگذشت، احساس میکرد چیزی بزرگتر در انتظارش است، چیزی که سرنوشتش را تغییر خواهد داد. وقتی سموئل پا به زندگیاش گذاشت، نیلو فهمید که این تغییرات تصادفی نیستند. او محافظ است، اما محافظت از چه؟ و چرا نیلو؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هایکو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.