خلاصه کتاب:
نجلا، دختری از جنوب، در کودکی به نشان یانای درمیآید. اما با تصادف یانای، طبق سنت، به عقد دمیر درمیآید. دمیر که دل خوشی از این ازدواج ندارد، نجلا را در سختیها تنها میگذارد. حالا که نجلا بزرگ شده، بازگشت دمیر با نقشهای همراه است که آرامش نجلا را تهدید میکند.
خلاصه کتاب:
ماهک، زنی با گذشتهای تلخ، در جستوجوی امنیت و آرامش، به محیطی پناه برده که برایش امن نیست. شاهان، مردی با نیتهای دوگانه، با دیدن ماهک تصمیم میگیرد او را به عقد موقت درآورد. اما در ادامه، از سادگی و روح لطیف ماهک بهرهبرداری میکند و او را درگیر رابطهای ناسالم میسازد.
خلاصه کتاب:
«نسیم» مربی مهدکودکی است که بهطور اختصاصی پرستاری دو کودک پنجساله را بر عهده میگیرد. او وارد خانهای میشود که گذشتهای پر از زخم دارد؛ مادری که رفته، پدری تنها، و دو پسر دوقلوی هجدهساله. یکی از دوقلوها با وجود فاصلهی سنی، دل به نسیم میبازد و از سوی دیگر، پدر خانواده نیز به او علاقهمند میشود. بازگشت ناگهانی مادر، همه چیز را پیچیدهتر میکند…
خلاصه کتاب:
فواد خانی، مردی با گذشتهای سنگین و غروری زخمی، عاشق دخترعمویش سراب است. اما سراب، دلباختهی خدمتکار سادهای میشود و با او فرار میکند. فواد، با رفتاری سرد، سراب را در مسیر زندگیاش دچار تردید میکند. تا روزی که سراب درمییابد عشق واقعیاش فواد بوده. اما شب مراسم، محمد او را میرباید و سرنوشتشان دگرگون میشود.
خلاصه کتاب:
در پی گوهری باش که چشمهایت را روشن کند؛ شاید شیرینیاش تسکینی باشد بر بارانهای دل. از هوسها بگریز، که خیانت راهی به فرزانگی ندارد. جوشان شدهای، آواز بلبل سر دادهای، اما طعم داغ لعلِ هوس حرمتها را میشکند. بازگرد، در توبه را گشودهام.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هایکو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.