دانلود رمان ماه گریه می کند مژگان فخار

دانلود رمان ماه گریه می کند مژگان فخار pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان ماه گریه می کند از مژگان فخار با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

زندگی دخترجوان و زیبا و خوش چهره است که پس از فوت همسرش، به واسطه زیبایی خود پا در راهی می گذارد و تن به ازدواج دوباره می دهد که این ازدواج شروع اتفاقاتی برای او است و با بازگشت فردی پس از سال ها دوری، زندگی اش دست خوش تغییراتی می شود… گاهی اتفاق هایی می افتد که خودت انگشت به دهان میمانی. گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات گاهی آنقدر خسته ای که می نشینی و فقط نگاه می کنی گاهی دلگیری شاید از خودت…

خلاصه رمان ماه گریه می کند

توی بارونی که رگباری می بارید، به داخل اورژانس بیمارستان میرم و با شنیدن بوی الکل و بیمارستان، دلم میگیره و بیشتر نگران علی میشم. -علی… علی حجتی. _طبقه بالا برین. از پله ها بالا میرم و با دیدن فاطمه خانم که ته راهرو روی زمین نشسته بود، قدم هام رو سریع تر میکنم. _مامان؟؟ علی کوش. چادر رو از صورتش کنار میزنه و با چشم های قرمزش و صورت فوق العاده گرفته ش به من خیره میشه. -علی کوش؟ بابا کجاس؟؟ به سمت آب سردکن میرم و لیوان آبی رو میگیرم. _اینو بخور مامان، آب رو بخور. بگو علی کوش؟ اما لب به لیوان نمیزنه و من کمی از آب رو، روی صورتش خالی

میکنم و با صدایی بلند میگم: -علی کوش؟؟ بگو دیگه. انگار منتظر یک تلنگر بود و گریه هاش شروع میشه و زجه میزنه. -مامان بگو علی کجاست؟ چرا تنهایی؟ زجه هاش بلند و بلندتر میشد و با دیدن احمد آقا پدر علی که از پله ها بالا اومده بود، به سمتش میرم‌.  _علی خوبه؟ کجا بستریه؟ نگاه غم داری به من می کنه. _چرا هیچ کدومتون حرف نمیزنین؟؟ احمد آقا با حال فوق العاده بدی، زمزمه میکنه: -علی نیست… چاقو زدن به قلبش به قلب پسرم، علی دیگه نیست. روی زمین سرد راهرو ولو میشه با چشم های تار از اشک با قلبی که از سینه م در حال بیرون اومدن بود نگاهم رو بین احمد آقا و فاطمه خانم،

که دو طرف راهرو روی زمین نشسته بودند می چرخونم و لیوان آب از دستم پخش سنگ زمین میشه! من علی رو دوست نداشتم اما شرمنده مهربونی ها و اخلاق خوبش بودم من از ازدواج زوری با علی متنفر بودم اما حاضر نبودم وجودش توی این دنیا نباشه. “دوشیزه مهتاب رسولی، آیا به بنده وکالت می دهید با مهریه یک جلد کلام الله مجید، صد سکه تمام بهار آزادی و صد شاخه گل رز شما را به عقد و نکاح دائمی شاه داماد علی حجتی در بیاورم. با اجازه بزرگترها بله.” صدای دست زدن مهمون ها توی گوشم میپیچه درست مثل هفت ماه پیش، لبخند علی بعد بله گفتنم جلوی چشم هام جون میگیره و…

دانلود رمان ماه گریه می کند مژگان فخار pdf رایگان بدون سانسور

دانلود رمان ارباب حریص من مژگان فخار

دانلود رمان ارباب حریص من مژگان فخار بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان ارباب حریص من از مژگان فخار با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

بیا و ببین چه حریصانه در پی خواسته های خود هستم. در ثانیه ها را به نظاره نشسته ام و در پی آمال و آرزوهای خود هستم. هر آن بی قرارم و بیدار. هر آن در پی سرنوشت عجیب خود هستم. سرنوشتی که عجین شده با گذشته ام، با گذشته ی مرد زندگی ام و بازی های روزگار…

خلاصه رمان ارباب حریص من

– تو از زندگی مشترک، از شوهر و دردسر بچه چه میفهمی، من هر هفته که نمیتونم اینهمه راه رو گز کنم و بیام اینجا. با گفتن (باشه بابا)، از صندلی کنار کامپیوتر قراضه اتاقم بلند میشم. – مادر مراقب خودتون باشین، آقا سهراب آروم رانندگی کنین، شبه، جاده خطرناکه بالاخره با سفارشای مامان، شهلا و خانواده ش به شهر خودشون راهی میشن. – شبنم، مادر جون، در رو قفل نکن، بابات نیومده هنوز. – نمیاد امشب – واه، چرا؟ به چشمهای گرد شده مادر ساده خودم زل میزنم.

با قورت دادن آدامس، میگم: –حتما امشب هم بساط دارن با رفقا. پیشونیشو می بوسم و با مالیدن کرم روی دستاش، به سمت اتاق میرم. نگاهی به گوشیم میندازم و چند تا پیام و میس کال. ((کجایی خانم خانما)) ((سلام نفسی، بخدا ما هم دل داریم)) ((من آرینم، همونی که تو مهمونی پریشب باهم حرفیدیم، خوبین؟؟)) به هیچ کدوم پیاما جواب نمیدم و فقط پیامی رو برای سونیا، ارسال میکنم. ((خدا نکشتت دختر، اثرات مهمونی پریشب داره خودشو نشون میده، شدن شش عاشق دلباخته))

روی تخت دراز میکشم و منتظر برگشتن بابا بودم، به مامان گفته بودم منتظرش نباشه، اما خودم منتظر شنیدن باز شدن در بودم. به مهمونی پریشب و اتفاقاش فکر می کردم، که صدای ناله بابا، باعث میشه از رو تخت بپرم. –شبنم، بابا –هیس بابا، اومدم آروم و طوری که مامان بیدار نشه، بسمتش میرم. نمی خواستم سر و صدایی بشه و مامان از خواب بپره، فردا صبح هم باید سرکار می رفت. – بابا، چه وقت اومدنه؟ باز هم کشیدی؟ –نه بابا – آره، معلومه، این بوی چیه پس؟….

دانلود رمان ارباب حریص من مژگان فخار بدون دستکاری و سانسور

موضوعات
درباره سایت
هایکوبوک
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " هایکوبوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.