دانلود رمان سرمازدگی (جلد دوم) از ریچل مید با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رز احساس می کنه که در حال دور شدن از لیزا ست چون که زمان خیلی کمی با هم هستند و از طرفی همچنان در کلاس های آموزشی دیمیتری شرکت می کنه اما دیمیتری هم خیلی خشک و بی روح برخورد می کنه و هر دو این مسائل باعث شده که رز حس خیلی بدی داشته باشه تا اینکه روزی که قراره رز به همراه دیمیتری پیش یکی از معروفترین های اساتید دمپایرها بروند تا از رز امتحان گرفته بشه متوجه می شن…
خلاصه رمان سرمازدگی
چند ساعت پس از تماسی که دیمیتری برقرار کرد، گروه ویژه ی تجسس در محل حضور یافتند گرچه هر دقیقه انتظار ی که برای رسیدنشان می کشیدم، به اندازه یک سال می گذشت. سرانجام نتوانستم بیشتر از آن طاقت بیاورم و به ماشین برگشتم.دیمیتری خانه را بیشتر بررسی کرد سپس آمد و پیش من نشست.هنگامی که منتظر رسیدن گروه بودیم هیچ کداممان حرفی نزدیم. تصاویر وحشیانه ی داخل خانه مانند فیلم در ذهنم تداعی می شد. ترسیده بودم و احساس تنهایی می کردم. آرزو داشتم که میشد دیمیتری من را در آغوش بگیرد و به نحوی آرامم کند.
فورا خود را به خاطر خواستن چنین چیزی سرزنش کردم. برای هزارمین بار به خودم یادآوری کردم که او مربی من است. اصلا مهم نبود که در حال حاضر چه اتفاقی افتاده باشد، او هیچ وظیفه ای نداشت که به خاطرش من را بغل کند. علاوه بر این، می خواستم محکم باشم. احتیاج نداشتم که هر گاه اوضاع سخت می شد به آغوش کسی پناه ببرم. هنگامی که اولین گروه نگهبانان سر و کله اشان پیدا شد، دیمیتری درب ماشین را باز کرد و نگاهی به من انداخت. _باید ببینی چطوری انجام می شه. صادقانه بگویم، نمی خواستم آن خانه را بیشتر از این ببینم،
با این وجود به دنبالش رفتم. نگهبانان به چشمم غریبه می آمدند، اما دیمیتری آنان را می شناخت. همیشه به نظر می رسید همه را می شناسد. گروه متعجب شدند که یک دانش آموز نیز در صحنه وجود دارد، اما هیچ کدام به خاطر حضورم اعتراضی نکردند. همانطور که خانه را بررسی می کردند، پشت سرشان می رفتم. هیچکدام به چیزی دست نمی زدند، فقط در کنار اجساد زانو می زدند و آثار خون و شیشه های شکسته را بررسی می کردند. ظاهرا استریگوی ها علاوه بر درب ورودی اصلی و درب پشتی از جاهای دیگری هم وارد شده بودند. پشت سرشان می رفتم…