دانلود رمان قرار انتقام از صبا سادات جمالی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
یک دختر تنها، یک پسر زخم خورده، هر دو پلیس، هر دو تشنه انتقام، همراه می شوند با هم در راهی که مسیرش مشخص نیست، و اما عشق، و عشق، جای دارد در این راه تاریک، عشق میان ۲ انتقام جو، عشق میان ۲ پلیس
خلاصه رمان قرار انتقام
فرش ها خیلی سنگین بود ولی با این حال به صورت اریب بین مبلا قرار دادم چون مبلا رو نزدیک به هم چیده بودم انتهای حال خالی شده بود در نتیجه تلویزیون رو اونجا انتقال دادم و دور تا دورش کوسن هایی که برای نشستن و ۲ سایزکوچک تر از همون ها برای بغل گرفتن بود رو اونجاگذاشتم جارو وگردگیری هم کردم وقتی سرمو بلند کردم ساعت ۵ شده بود سریع حولم رو براشتم و رفتم تو حموم، یه حموم حسابی ۱ساعته خستگیمو به در کرد با حوله رفتم توی اشپز خونه گذاشتم اب جوش بیاد.
همین طورکه دست توموهای خیسم می کردم به اتاق برگشتم جلوی آینه نشستم و اول به صورتم کرم نرم کننده زدم و چون پوستم سفید بود فقط یه پنکیک روش زدمو بعدش دور تا دور چشمام یه خط چشم کشیدم سایه قرمز زدم و با رژ لب قرمز کارمو تموم کردم. می خواستم از جلوایینه بلند شم که دیدم انگار یه چیزی کمه یه زره که دقت کردم دیدم ریمل یادم رفته
بعد از زدن ریمل بلند شدم و لباسای انتخابی دیشب رو پوشیدم ساعت ۴۵:۶ دقیقه بود پس کیان کم کم پیداش میشد.
کیان از خونه زدم بیرون می خواستم به اون شرکت سوری که قرار بود برام بزنن سر بزنم و ببینم به کجا رسید بعد از کلی دوندگی بالاخره کاراش تموم شده بود و به ظاهر یه شرکت تازه تاسیس بود. رفتم تا تو روز نامه اگهی بدم برای استخدام اعضای شرکت نمی تونستیم از اداره کسی رو بیاریم. فقط ۲ نفرکه به خواست سرهنگ اونجا مشغول به کار می شدن پلیس بودن. هنوز تعداد افرادی که باید توی شرکت مشغول به کار می شدند زیاد بود…